Ciaran Lavery: "من فکر می کنم اکثر نوازندگان کاملا bitchy و حسادت'

من نمی دانم آیا شما تا به حال یکی از کسانی که در دوره های زندگی خود را که در آن همه چیز سقوط از محل" می گوید:

توسط FARDAALEFBA در 16 تیر 1399

من نمی دانم آیا شما تا به حال یکی از کسانی که در دوره های زندگی خود را که در آن همه چیز سقوط از محل" می گوید: Ciaran Lavery, با تکیه بر بالین از تخت خود را. "و سپس آن را به یک گلوله برفی از s**t. من سقوط کرد که هیل کمی."

ایرلندی, هنرمند تا به حال فقط یک خسته کننده سال مبارزات انتخاباتی خود را برای سال 2018 آلبوم شیرین پوسیدگی. بنابراین غرق فشار از آن او شروع به دیدن یک درمانگر. زمانی که احساسات او می خواهم که قبلا قادر به بیان شروع به افزایش به سطح به جای نوشتن آنها را در یک دفتر خاطرات او آنها را تبدیل به آهنگ های جدید.

آخرین آلبوم لطفا, ماندن, bb, یک مجموعه قابل توجهی از آهنگ های است که نشان می دهد Lavery را unblinkingly صادق, deprecating, شیوه, اما همچنین توانایی های خود را به تصرف افکار تیره تر که اغلب فرار از چنگ ماست. بازکن "شمارش تا ده" یک pummelling سرودی پر از شیار های عمیق و شعر که حفاری در منتقدان که حداقل در گذشته lazily در مقایسه با او به Damian Rice.

در "بلا اتحادیه" او ارائه می دهد بینش به روح و روان از تلاش هنرمند فرسایش بیش از زمانی که علاقه به موسیقی او شروع به خشک کردن و برچسب شد hounding او برای, جدید, آهنگ جذاب. پس از آن وجود دارد خیره کننده پوشش جاز استاندارد "هیجان از دست رفته است" (Lavery الهام گرفته شده بود توسط Chet Baker نسخه) قرار داده شده در نزدیکی قلب از آلبوم. من به او صحبت کرد بیش از زوم در مورد ساخت آلبوم درمانی و به همین دلیل او دوست نداشتن معاصر "مرد خواننده و ترانه سرا نوع".

من فقط در خارج از بلفاست, زندگی در همان محل من در. من بسیار با آن آشنا. من در برایتون برای تقریبا یک سال من قرار بود برای بازگشت به هر حال در این سال آن را فقط قرار نیست به عنوان ناگهانی.

رفتن به درمان من در تلاش برای باز کردن بسیاری از چیزهایی که در سر من. قبلی به آن و... را در یک حرفه ای حس من از دست دادن ایده من از هدف نهایی است. من در تلاش بود لطفا برای بسیاری از مردم است که بخشی از شخصیت من است که من تا به حال به یاد بگیرند که برای خیط و پیت کردن. آن را غیر ممکن شد و من متوجه شدم که برخی از که بود خود تحمیل. در یک احساس شخصی این باور بود که همه چیز به نظر می رسید سازمان یافته و پس از آن تا سال 2017 همه چیز را به آرامی از هم پاشید تا تنها چیزی که من را ترک کرده بود که در آن مرحله بود من سگ هوگو. خارج از آن من نمی توانستم آویزان کلاه من در هر جهت هر گونه ایده ها. من به طور کامل خالی در آن حس و می تواند منجر شده است در هر کدام راه. من یک بیت از یک شبح. بنابراین با درمان من فکر کردم من باید سعی کنید و کار همه چیز را به جای شناور پایین این جاده و در داخل و خارج از افراد دیگر زندگی می کند.

ساخت آلبوم در تلاش بود تا به نوعی از کنترل و دانستن وجود دارد برخی از چیزهایی که من نیاز به مسئولیت برای – و چیزهای دیگر بسیار است. آن موقع به عنوان [درمان] من در بر داشت که زبان قادر به صحبت در مورد این چیزها صحبت در مورد احساسات مختلف در جملات. من هم پس از آن قادر به نوشتن آنها و در درون آن بود کمی بازیگوش در شرایط از آنچه من صحبت کردن در مورد من می تواند برخی از سرگرم کننده با آن. من درک قدرت که قادر به کنترل این روایت به عنوان یک نویسنده. آن را مانند همه چیز را با آهنگ ها و سوابق آن را مانند یک پلاروید از یک نقطه خاص در زندگی خود را هنگامی که عکس گرفته شده شما می توانید نزدیک درب در آن است. من همیشه خراش در آن درب کمی اما نه با این حد اعتماد به نفس. نیز وجود دارد یک نمایشگاه بخشی از خودم [این آلبوم] که تا به حال به فقط می گویند "f*** آن". من هیچوقت به کسی بگویم که من آن را ضبط کنید.

با "بلا اتحادیه" آهنگ این که میگم برچسب یک تبه کار. آن را بیشتر شبیه به زمانی که من در من بیشتر از جان گذشته احتمالا در یک نقطه که در آن من خود نفرت داشت از طریق پشت بام من می تواند انعکاسی در مورد آن و آگاهی از اینکه چگونه مغز من مشغول به کار بود. من فکر می کنم اکثر نوازندگان کاملا bitchy و حسادت به هر حال. هیچ کس می خواهد به اعتراف به آن است. عموی من می خواهم که آنها را به نام بازوی پوشه کسانی که بچه ها که ایستاده در پشت اتاق در طول یک گیگ. پس از آن بود که اولین بار من در تلاش بود تا در آغوش که طرف خودم و همچنین ناامیدی از واقعا نمی دانستند که آیا من باید طول عمر. چرا که در یک نقطه من ایمیل تمام وقت بسیاری از مردم بودند باز کردن درب برای من و پس از آن همه چیز واقعا quietened در سال 2018 و شروع کردم به دمدمی مزاجی. من با داشتن این بحران وجودی که من در تلاش بود برای پیدا کردن میانه است که واقعا وجود دارد.

من همیشه احساس کرده ام کاملا claustrophobic در مورد "مرد خواننده و ترانه سرا" نوع. وجود دارد انتظار است که شما فقط رفتن به آواز خواندن آهنگ های مورد دختران و بسیار غم انگیز است. این صداقت اما تنها زمانی که شما در حال گرفتن قلب شما را شکسته است. من فکر می کنم بیشتر وجود دارد اتاق وجود دارد بزرگتر روایت است که شما می توانید خاموش. من تقریبا خشم این واقعیت است که شما انتظار می رود به آواز خواندن آهنگ های غمگین و اگر شما منحرف از آن... مردم آن را دوست ندارم.

من استفاده می شود به در مقایسه با Damian Rice زیادی است. هرگز هر چیزی در برابر آن هنرمند, اما شما در حال تلاش برای انجام کاری خود را... در همان زمان من را سرزنش نیست مردم برای انجام آن چرا که من آن را انجام دهد. [در مورد مقایسه به دیگر هنرمندان ایرلندی] من درک می کنم که مردم می گویند ایرلندی بسیار خوب داستان-پیشگویان اما در شرایط مدرن و ترانه سرا که نیست آنچه من در عشق با سقوط کرد. من گوش به Joni Mitchell, لئونارد کوهن, این مردم بودند که گفتن همه چیز بسیار متفاوت دامنه آن تیره تر است.

"این هیجان از بین رفته است" است تا ملودرام و چیزی واقعا رضایت بخش است. آن را بسیار خود زیاده و تقریبا تئاتری به شنیدن آن را در جایی بین آهنگ ها در مورد عدم مراقبت از آنچه که من تا به حال به ارائه و سپس تعجب من حتی رفتن یک حرفه ای فراتر از این ؟ آن را مکیده همه چیز را در یک زبان در گونه راه است. آن را خوب است برای مقابله با یک آهنگ مانند آن.

لطفا ماندن فعال است در حال حاضر



tinyurlis.gdv.gdv.htu.nuclck.ruulvis.netshrtco.detny.im
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن